3 ماه و 4 روزگی سه قلوها
ســـــــــــلام ...
بعد از مدت ها اومدم ، با کلی حرف و عکس و نوشته ، البته اگه سه قلوها بذارن !
خواستم بنویسم از این روزها، مشکلات و خوبی و خوشی هاش ، نمیدونم چقدر میتونم بنویسم که تا همیشه اینجا بمونه ...
همه چی خیلی خوب و شیرین و خوشمزه و صد البته سخته ! خیلی سخت !
پرستار تمام مدت نیست و بعضی روزا تک شیفت میاد و میره و همچنان دست ما تو پوست گردو مونده و نمیدونیم باید چه کار کنیم ، درست میشه ایشالا ...
دوست ندارم فعلا از دردسرها و مشکلات و بی مهری خیلی ها بگم ، همین که تن من و آقای همسری مهربـــــــــــــــــون و سه تا گل پسرامون سالمه خدا رو صد هزار مرتبه شکر ...
اینم عکس گل پسرامون ...
اول این عکسو میذارم که بزرگ شدنشون رو تو عکس ببینید ...
و این هم عکسای تقریبا جدید و جدید !
این هم زمانی که تک و تنها هستم و این سه تا با هم گرسنه میشن ! شیردهی خودکار ! دی:
این عکسای تکی ...
" آقا هیوا"
"آقا هیراد"
"آقا هامون"
اینم عکسِ عشقای مامان و بابااااااااااااا...
هیوا بیدار شد ، برم دیگه ...
بازم ممنون بابت محبت های دوستای گلمــــــــــــــ ...
بوووووووووووس ...
راستی ، اونایی که واتساپ و وایبر و تانگو دارن شمارشونو بدن لطفا، چون همیشه با گوشی آنم ، زیاد نمیتونم نت بیام . فدااااااااااااااااااااااا ...