سونوی غربالگری
سلاااااااااااااااام جیگرای مامان ... خدااااااا رو شکر سالمید ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر ، امروز هممون خیـــــــــــلی خوشحالیم ، که شماها همتون سالمید ... ساعت حدود 12 بود که نوبت غربالگری داشتم ، با مامان جون و بابا ایمان رفتیم ، هنوز بخیه داشتم ، فردا قراره بخیه ها رو بکشم ، خیلی سخت بود ، ولی بازم تحمل کردم ، منتظر بودم نوبت بشه و دکتر شماها رو بهمون نشون بده که من خیالم راحت شه ... بعد از کلی منتظر موندن رفتیم تو اتاق سونو ، دو تا صندلی هم بود که بابا ایمان و مامان جون نشسته بودن و یه مانیتور بزرگ هم روبروی ما بود که تمام این مدت ما میتونستیم شماها رو ببینیم ... قـــــــــــربونتون برم الاهی ، ایـــــــنقده نــــــــــــــــــاز ...