27 هفته و 5 روز + سونو
سلاااااام گُلای مامانی ...
ای جووووووووووووونم ، خدا رو شکر که حسابی کُپُلی شدین ...
دکتر واسه تاریخ 9 فروردین سونو نوشته بود که 10 فروردین هم بریم پیشش واسه ویزیت ، اما بابا ایمان خیلی گشت دنبال یه سونوی خوب که 9 فروردین باز باشه که خیلی ها که کلا از 16 شروع به کار می کردن و بیمارستان ها هم می گفتن که معلوم نیست 9 دکتر باشه یا نه . دیگه به جاش امروز رفتیم سونو ...
بیمارستان نزدیک بود ، هرچقدر به مامان جون اصرار کردیم که باهامون بیاد نیومد ، گفتن که اگر نذارن بیام توی اتاق سونو کلی غصه می خورم که نمیتونم بچه هامو ببینم ، واسه همین گفت خونه میمونم تا شما برگردید ...
رفتیم سونو و اصلا اجازه ی ورود همراه رو ندادن و حتی بابا ایمان هم نیومد و توی سالن منتظر بود ...
خدا رو شکر دکترِ خوش اخلاق بود و از اولش تند تند ازش سوال می پرسیدم . خیلی نگران وزنتون بودم . بابا ایمان قول داده بود که اگر به حرفاش گوش کنم و هرچی که میده رو بدون چون و چرا قبول کنم و بخورم ، وزنتون بالای 1 کیلو و 200 گرم بشه ...
دکتر گفته بود که اگر وزنشون به 1 کیلو و 200 گرم برسه و 7 ماه هم کامل بشه من خیالم راحت میشه . خدا رو شکر اینطور هم شد ...
همه چی خوب و طبیعی بود ...
وزن هیوا : 1280 گرم
وزن هیراد : 1200 گرم
وزن هامون : 1190 گرم
خدا رو شکر که همه چی خوب بود و وزن هاتون به وزن ایده آل دکتر رسیده بود ...
مامان جون هم پیشمونِ ، خیالمون خیلی راحتِ ، بابا جون تا دیروز صبح اینجا بودن و صبح زود برگشتن ...