::: سه قلوها :::

ویزیت دکتر

1393/1/10 12:03
نویسنده : مامان و بابا
4,408 بازدید
اشتراک گذاری

ســـــــــــــلام گل پسرای مامانی ...

امروز صبح مامان جون صبح رفتن ، بابا ایمان رفتن رسوندنشون فرودگاه و بعد هم که اومدن رفتیم دکتر ...

صدای قلب کوچولوتونو گذاشت و من بابایی با کلی لذت گوش دادیم و خدا رو شکر سالم و سلامت بودید و دکتر راضی بود ...

قبل از عید که رفته بودیم واسه ویزیت دکتر گفته بود وزنم خیلی رفته بالا و گفت که برنج و چیزای سرخ کردنی نخورم ، ولی خو من که نمیتونستم ، برنج که نباشه ظهرها سیر نمیشم ! چیز میزای سرخ کردنی هم که خیلی خوشمزه تره ! با این حال تمام طول عید رو حسابی پرخوری کردم ، تا تونستم برنج خوردم و چیزای سرخ کردنی و آجیل و یــــــــــــــه عالمه چیز میزِ دیگه . چون به بابا ایمان قول داده بودم که هرچی میگه بخورم تا وزن شما بالا بیاد . امروز دکتر گفت برو رو وزنه و همش تو دلم می گفتم آخ آخ آخ ، الان دکتر میگه این چیــــــــــــــــه ؟!

ولی نمیدونم چرا ، ولی وزنم اصلا بالا نیومده بودم ، نیم کیلو هم کم کرده بودم ، ولی شماها خیلی وزن گرفته بودید خدا رو شکر . کلی آبرو داری شد امروز ! دی:

دکتر گفت که پایان 30 هفته آمپولا رو بزنم ( آمپول تکمیل ریه ) ، بعد تا 33 تا 34 هفته صبر کنم و بعد بهم وقت زایمان بده . بعد که بابا ایمان شرایطمو واسه دکتر توضیح داد ، دکتر یه نامه زد به دکتر قلبم و گفت که بستگی به شرایط قلبت داره که زایمان چه وقت انجام بشه ...

بابا ایمان خیــــــــلی نگرانِ ، همینطور بابا جون و مامان جون و بقیه ، نمی خوام بقیه رو اینقدر نگران کنم همیشه ، ولی یه وقتایی دیگه درد امونم نمیده و مجبور میشم به صدا در بیام ...

خدا خودش به خیر بگذرونه این چند هفته رو . شنبه که بیاد بابا ایمان واسم نوبت دکتر قلب می گیره . جمعه هم 29 هفته تمام میشه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (53)

مامان یه نی نی کوچولو
14 فروردین 93 12:30
سلام خانومی ,انشالله که این چند هفته ام به خوبی میگذره ,نگران نباش ,تا چشم به هم بزنی گل پسرات توی بغلتن
مامان خانمی
14 فروردین 93 14:39
خب خداروشکر که آبرو ریزی نشد و کوچولوها به دادتون رسیدن و همه چیزایی که خورده بودین گوشت شد به تن اونا. معلومه پسرا خوب هوای مادرشونو دارن. آفرین آفرین
ابجي سجا
14 فروردین 93 22:23
سلام ممنون خاله جون بابت لينك كردن وبابت سرزدن خيلي خوحال شدم
elham
15 فروردین 93 0:46
عزیزم خلی سخته.خدا کمکت کنه.زیاد اذیت نشی.من با یه دونه اشکم دراومده بود.تو که هیچی
مامان بهار
15 فروردین 93 12:36
وای عزیزم سه قلـــــــــــــــــــــو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدا حفظشون کنه و خدا طاقت به مامان این وروجکا بده ....الهی صحیح و سالم به دنیا بیان ....خوشحال میشم به ما هم سر بزنی
مامان دوقلوها
15 فروردین 93 15:13
خدا حفظشون کنه التماس دعا
مامان نیلوفر
15 فروردین 93 23:28
چه جالب!! به دنیا اومدن عکسای سه تا گل پسرو زودی بزار ماهم ببینیمشووون
مامان ابولفضل
16 فروردین 93 11:26
ايشالله كه همه چي به خير ميگذره....نگران نباش...
ترنم
16 فروردین 93 14:56
سال جدیدو به سه قلوهایه نازنینم و مامان مهربونشون تبریک میگم ایشالله سالی سرشار از سلامتی و شادی رو پیش رو داشته باشید ،خیلی خوشحالم که وزن فینگیلی هایه خاله خوب بوده و مامانی گلشون حسابی به فکرشون بوده الهی همیشه سالم باشید
ابجي سجا
16 فروردین 93 16:27
سلام خاله جون خوبین؟؟3تافرشته های نازخوبن؟؟
ابجي سجا
16 فروردین 93 16:27
خدا باشد نگهدارت عزیزم به وقت غصه ها یارت عزیزم گل لبخند باشد بر لبانت دعای خیر من پشت و پناهت
نازي مامان پورياپارسا
17 فروردین 93 0:05
دوست خوبم خدايي نکرده مگه ناراحتي قلبي داري که ميري دکترقلب. انشالله به سلامتي سرموقعش به اذن خداي مهربون ني ني هاتوبغل ميگيري توکل به خداکن هميشه دعاتون ميکنم هرچهارتاتون به سلامت
مامان راضی
17 فروردین 93 11:11
خدا را شکر گلم. ذوق دارم نی نی های نازت به دنیا بیان تا ببینمشون . مواجب خودت باش عزیزم تا سلامت به دنیا بیان. بوسسسسسسسسسسسسس
سارا مامان اهورا
17 فروردین 93 11:24
خدا رو شکر ایشالا همینجور همه چی خوب پیش بره و به سلامت فارغ بشی عزیزم بوووووووووووووووووووووووووووس واسه گل پسرا
مامان آیهان کوچولو
17 فروردین 93 16:30
خدارو شکر که خوب وزن گرفتن. خوردنت طبیعیه منم آخرای بارداریم همش باید میخوردم وگرنه از گشنگی هلاک میشدم یه بار شام میخوردم یه بارم نیم شب میخوردم
مامان کیان
17 فروردین 93 19:12
سلام سال نو مبارکخوش حالم که هم وزن بچه ها خوب زیاد شده و هم شما سر حالین و هم اونا فعلا عجله ندارن واسه دنیا اومدنمن همیشه وب تون و میخونم و برای سلامت به دنیا اومدن بچه ها دعا میکنم امیدوارم به خوبی و سلامتی بقیه روزها رو بگذرونی
مامان پرهام
17 فروردین 93 19:55
سلااااام سال نو مبارک امیدوارم که سال خوبی داشته باشی .تو این مدت وقت نداشتم به وبم سر بزنم یا مهمون داشتم یا مهمون بودیم امروز که اومدم متوجه پیام گرمت شدم.عزیزم امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشین.
م
18 فروردین 93 11:27
عزیزم ان شاالله سه قلو ها سر وقت وبدون کوچکترین مشکلی بدنیا بیان
هانیه (دختر دایی عرفان)
18 فروردین 93 15:45
ایشالا ب سلامتی ب دنیا میان و میشن شیرینی زندگیتون....
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم عزیز دلمــــــــــــ
مامان امیرصدرا
19 فروردین 93 14:29
خدا راشکر ماه های اخر فقط بچه رشد میکنه انشاالله به سلامتی زایمان کنی
مادر اميرين
19 فروردین 93 15:55
دست هایم آنقدر بزرگ نیست که چرخ دنيا را به کامت بچرخانم اما یکی هست که بر همه چیز تواناست تو را با تمام خوبیهایت به او میسپارم عيدت مبارك ايشالا تا اخرس رو به راحتي و سلامتي سپري كني
مامان آینده
19 فروردین 93 17:56
سلام گلم خوشحالم که اوضاع رو به راهه ( حقا که پسرها مامانی هستن...از مامانشون جدا نمی شن ) فکر کن بخوای این سه تا وروجکو زنشون بدهی انشاالله به سلامتی هیوا و هیراد و هامون میاد توی بغلتون با کلی خوشبختی و شادی و برکتی که برای زندگیتون میارن مواظب خودت باش مامان گل و عزیز قربانت
سولماز
19 فروردین 93 21:18
سلام عزیزم ممنون بابت متنهای زیبات وشرمندهام که نتوانستم درست وحسابی پاسخ بدهم سال خیلی خیلی خوبی را براتون ارزومندم امید دارم که سال براورده شدن ارزوهاتون باشه
فاطمه ع
20 فروردین 93 8:40
سلام دوستم انشاا.. به سلامتی بارتو زمین بزاری برا منو مامانای منتظره نی نی حتمٱ دعا کن
اكرم مامان رها
20 فروردین 93 8:48
عزيز دلم سلام اميدوارم كه سال خوبي داشته باشي و اين چند هفته باقي مانده به خير بگذره و سه تا ناناز كوچولاو به سلامت بيان و همه ما رو خوشحال كنن توكل به خدا مواظب خودت باش گلم
مینا مامان آرمانی
20 فروردین 93 10:07
سلام مامانی... ایشالا که عید5نفره خدبی رو سمری کرده باشین. همه پستهاتونو خوندم.با هر سختی و ... خیلی خوشحالم که همه چی به خیر گذشته و حال فسقلا خوبه خوبه... خیلی مواظب خودتون باشید. ما فینگیلای تپل مپل ازتون میخایما....
مامان زهرا
21 فروردین 93 12:47
عزززیزم .الهی که به سلامتی زایمان کنی . نگران هیچی نباش تا خدا رو داریم نگرانی معنایی نداره . صلوات زیادبفرست آرومت میکنه .شادوسلامت باشی آمین .
مامان خانمی
21 فروردین 93 13:30
چه خبر از سه قلوهای خاله؟؟؟؟؟
مریم مامان دیبا
21 فروردین 93 14:59
عزیزم سال نو مبارک نیستی خانومی... ایشالا هر جا که هستی لحظه هات پر از شادی باشه عزیزم
مامان آینده
22 فروردین 93 15:35
سلام. انشالله هیچ اتفاقی نمیفته و کاکل زریات صحیح و سالم میان تو بغلت. مامان آینده
مامان سام
22 فروردین 93 19:37
ایشالا که این چند روز به خیر و خوشی میگذره و هرچه زودتر عکسای سه قلوهای دوست داشتنی رو ببینیم.
مامان پارمین
22 فروردین 93 21:29
با سلامتی عزیزم.انشاالله زودتر تولدشونو بهت تبریک بگیم خانم.ما که دلمون میخواد زودتر روی ماهشونو ببینیم چه برسه بخ خودت!!!
ترنم
23 فروردین 93 21:49
چطوری عزیزم ،کلی دلم براتون تنگ شده بود امیدوارم خوب خوب باشید ،بیا و از خودتون برامون بنویس دوست خوبم
صبا
24 فروردین 93 12:26
یعنی گل پسرا به دنیا اومدن که دیگه اینجا چیزی ننوشتی
مامان هاجر ( یوسف و یگانه)
24 فروردین 93 14:09
سلام خوبین ،وای چقدر خوب ،سه تا قند عسل یهویی(البته برا مادر خیلی سخته)انشاالله هم شما سالم و هم فرزنداتون صحیح و سالم به دنیا بیان
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیییییییزم . ممنونم گلمممممممممم
fafa
25 فروردین 93 1:27
یه حس بهم میگه ما با هم زایمان داریم تا نیمه اردیبهشت 32 هفته میشی؟ من یاد تو میوفتم هنگ میکنم همش دنده هات نمیسوزه؟ پشتت درد نمی کنه؟ چه جوری میخوابی؟ والا من قبلا نشسته میتونستم فقط بخوابم الان همون نشسته هم نمی تونم بخوابم
امیرحسین کوچولو نفس ما
25 فروردین 93 3:03
انشاالله این روزهای آخر هم به سلامتی بگذره...
خانمی
25 فروردین 93 10:06
فکرکنم تو نظر قبلی یادم رفت اسممو بنویسم
زهرا
25 فروردین 93 10:08
سلام ماماني. ممنونم گلم خدا فندقاتو برلتون حفظ كنه. مرسي عزيزم بهترم. فداي دوست گلمو سه تا فندقش بشم من
اکرم مامان رها
25 فروردین 93 10:09
سلام عزیز دلم پس کجایی دلمون براتون تنگ شده نکنه پسر خوشگلا اومدن ، تنها کاری که از دستم بر میاد اینه که براتون دعا کنم امیدوارم همگی سلامت باشید
یه رهگذر = مژگان
25 فروردین 93 11:16
روزگارتان بر وفق مراد ان شاءالله ----- شمارش معکوس برای ورود سه گل به پسر به این دنیای زیبا شروع شده. ان شاءالله به سلامتی به جمع دو نفره تون اضافه بشه.
مامان علی کیا
25 فروردین 93 11:50
انشاا... بسلامتی زایمان میکنین و فسقلیارو تو آغوش میگیرین من که بی صبرانه منتظر دیدنشان هستم اگه مایل باشین تبادل لینک کنیم
آمنه
25 فروردین 93 13:47
سلام دوست خوبم انشالله به سلامتی زایمان کنی راستی یه چیزی بگم من خودم دوقلو دارم که ده ماهشونه دوتا پسر نگهداری از یک بچه هم کار سختیه چه برسه به دوتا و بیشتر من هم اول فکر می کردم که بتونم از هر دوشون خودم مراقبت کنم ولی خیلی کار سختیه مادرم، خواهرم و مادر شوهرم خیلی بهم کمک کردند حتی الان که ده ماهشونه گاهی پیش مادرم و مادر شوهرم می ذارمشون چون واقعا دارم از پا در میام تو هم نگران نباش و اگر کسی خواست بهت کمک کنه حساس نشو چون نگهداری از سه بچه کار خیلی سختیه و خود بچه ها هم اذیت می شن، چون تو همزمان نمیتونی به هر سه شون برسی از الان خودت و آماده کن و حساس نشو و روی کمک اطرافیان حساب کن در ضمن مطمئن باش که بچه های هرگز هیچ کس رو به تو ترجیح نمیدن چون تو مادرشون هستی مواظب خودت باش دوست خوبم
mozhgan
25 فروردین 93 13:50
سلام عزیزم ممنون از راهنماییت,واسه سلامتی خودت و سه قلوهای نازت خیلی دعا میکنم امیدوارم سالم و سلامت باشید هر 4نفرتون.انشاالله با سلامتی کامل بدنیا بیان و زیر سایه پدر مادر خوبشون بزرگ بشن.
نازنین
25 فروردین 93 22:14
الهام
25 فروردین 93 23:46
او خدااااا ایشاللهههههههه این روزای آخر که اتفاقا خیلی سخته و وقتی هم نینی ها بیاند سختر میشه زود میگذره!!! قابل شما رو نداشت حسابی بهت دلداری دادم وقتی بیاند روزا تند تند میگذره و دنیا شیریییییییییین میشه....به امید خدا
بهار
26 فروردین 93 1:42
قربونت برم ایشالا نگرانیتون خیلی زود برطرف میشه و سه تا نی نی تپل مپل میان تو بغل یه مامان خوشحال و سرحال. مرسی که جواب سوالمو دادین.
nira
26 فروردین 93 10:30
همه ما این روزای پر استرسو گذروندیم، البته قبول دارم مال شما بیشتره انشالله که نی نی های گلت به سلامت به دنیا می یان و کلی از دیدنشون کیف می کنی خیلی خوشحالم از اشناییتون رمزو خصوصی می ذارم
مامان گلی
26 فروردین 93 17:42
سلام خانومی... وبلاگتونو اتفاقی دیدم...ای خدای یعنی 3 قلو دارین؟چقدر جالب...ایشالاه خدا بهت توان مضاعف بده تا این دوران رو با خوشی سپری کنی...آخی اسمهاشونم خیلی نازه.بازم میام پیشت
مامان امیرصدرا
27 فروردین 93 6:01
سلام خوب هستید کوچولو ها چه طور اند؟
مامان پرنيان
27 فروردین 93 12:36
به سلامتي مادري كه تو خونه نشست و از هم سن و سالاش عقب موند !!! فقط واسه اينكه همه عشق و تمركزشو بذاره پاي بچه اش ... اونوقت بچه اش با وقاحت كامل بهش مي گه " مامان تو نمي فهمي .... آخه توجامعه نيستي كه بدوني !!!" به سلامتي مادري كه با همه ظرافتش اونقدر كار ميكنه كه بچه اش يه وقت چيزي كم نياره .... اونوقت بچه اش با وقاحت كامل بهش مي گه " مامان تو نمي فهمي ....تو كه همش سركاري !!!" سلامتي همه مادرا چه شاغل و چه بيكار !!!!!!!!!!!!! مامان جوني روزت پيشاپيش مبارك عشقم
مامان دیبا
27 فروردین 93 14:42
عزیزم امیدوارم این روزها هم برات براحتی بگذره و 3 تا گلت رو بغل کنی عزیزم
مریم(مامان کیان)
27 فروردین 93 15:55
بابا بیا یه خبر از خودت بده هی میام اینجا رو میبینم هیچ خبری نیست سه تا وروجک ات خوبن؟