5 ماه و 17 روز ...
سلام عزیزای دل مامانی ...
خوشحالم که خوبین و بازم تکوناتون مثل قبل شده ، البته کمتر شده ولی همین که همون یه کوچولو رو هم حس می کنم خیلی خوشحالم ...
امروز 5 ماه و 17 روز شد ...
چهارشنبه هفته گذشته با بابایی رفتیم سونو و دو تا تست انجام دادیم واسه مایع آمنیوتیک که خدا رو شکر همه چی خوب بود ، دکتر گفت حرکتاشون خوبه ، یکی دو هفته دیگه کاملا حس می کنی ، ولی نمیدونم چرا من حس نمی کردم ...
البته الان دیگه همه چی خوب شده و کاملا حس می کنم . امروز هم بابایی دست گذاشت رو شکمم و تکوناتونو حس کرد . بسی ذوقیدیـــــــــــــم ...
فردا هم تختاتون رو میارن و اتاقتونو کامل می کنیم . بابایی هم لوستر و پرده و اینا رو همه خریده و بعد از ظهر برقکار میاد لوسترو وصل می کنه ...
خیلی وقت به خاله های گل که میان وبلاگتونو می بینن قول دادم که از وسیله هایی که خریدیم عکس بگیرم و بذارم ، ولی هنوز نشده ، اتاقتون که تکمیل شد عکس می گیرم و زودی میذارم ...
و دیگه اینکـــــــــــه ، خیلی دوسِتون دارم جیگرای من ...