یه درد و دل کوچولو با گل پسرای نازم ...
سلاااااااااام خوشگلای مامانی ... میدونم حالتون خوبه ، چون دیشب تا حالا زیاد نتونستم بخوابم ، به هر طرف که می خوابیدم شروع می کردید به تکون خوردن و من مجبور میشدم تغییر جهت بدم ! دی: یه کوچولو تونستم بخوابم ، ولی اینقده خوشحالم ، از اینکه می بینم شماها سالمید و تکون تکون می خورید . خدا رو صد هزار مرتبه شکر ... دو سه شب پیش دلم حسابی پُر بود ، یه حرفایی پیش اومده بود که کلی ناراحت شده بودم و البته فراموش کرده بودم ولی دو سه شب پیش دوباره یادم افتاد و کــــــــــــلی غصه خوردم ، این که میگم کلی ، جوری بود که انگار غم دنیا رو دلم بود ، ولی همین که بابا ایمان و شماها رو دارم دیگه غصه ای ندارم ... این پست رو نوشتم که یه زمانی که تونستید بخ...